زمانی شوق رفتن داری و از دیدن شنیدههای سرزمینهای دیگر به هیجان میآیی؛ اما به روزهای آخر که میرسی چیزی سینهات را میفشارد.گمشدهای که هر چه جستجویش میکنی کمتر مییابی. چیزی شبیه مادر. مادری تاریخ ساز که نامش ایران است و میراث دار تمدنی چندین هزار ساله، با یک دنیا ناشنیده و ناگفته، سراسر تصویر، با یک جهان جلوه برای دیدن، از کویر تا شالیزار، از شمال تا جنوب..... ای ایران به شاهکار مهندسی ات ببالم و یا به تار و پود عجین شده با دردت سرمست تاریخ و طبیعت در هم آمیختهات شوم و یا مدهوش لالههای واژگونت اینجا ایران است سرزمین معبدها و نیایشگاه ها مهد نقش برجسته ها و سنگ نبشته ها و خاستگاه پدیده های اعجاب انگیز دوستدارعروسان کویرت و محو تمام خوبی ها و زیبایی هایت هستم
بیایید داشتههایمان را بشماریم و از بی شماریش به خود ببالیم
آمادهایم تا ما را در شناخت هر چه بیشتر سرزمینمان یاری کنید.